سرنوشت جادوگری به نام لیرا p3
برین ادامه.
آن مرد گفت: میتونم دخترتون رو ببینم؟
پدر لیرا گفت: بله، حتما.
و در اتاق لیرا را باز کرد. لیرا اول به پدرش و بعد به آن مرد نگاه کرد. آن مرد موهای مشکی داشت و چشمانش هم مشکی بود.
فلش بک به گذشته
مک گونگال گفت: خب سیوروس، این ماگل زاده شبیه لیلی هست. میخوای به جای هاگرید تو دنبالش بری؟
اسنیپ: باشه.
و به سوی بیرون هاگوارتز راه افتاد. باید تا ده دقیقه ی دیگر به خانه ی لیرا میرسید. به هاگزمید که رسید خودش را غیب کرد و در کوچه ی خانه ی لیرا ظاهر شد.
در زد و سپس در باز شد.
پایان فلش بک
آن مرد گفت: سلام، من سوروس اسنیپ هستم. اومدم که شما را به کوچه ی دیاگون ببرم.
لیرا:- سلام. کوچه ی دیاگون کجاست؟
اسنیپ- جایی که جادوگرها و ساحره ها از اون وسایل جادوگری تهیه میکنند.
سپس رو به پدر لیرا کرد و گفت: پس من دخترتون رو به کوچه ی دیاگون می برم.
سپس از خانه ی لیرا بیرون رفتند و سمت ماشین مشکی ای که در آن سوی کوچه بود رفتند.
اسنیپ- اون ماشین وزارت خونه ی سحر و جادوست.
لیرا چمدونش را که از قبل آورده بود، داخل ماشین گذاشت و سپس سوار شدند.
این پارتم تموم شد. برای پارت بعدی سه لایک و یک کامنت.